رمان تاریخی “خانوم”

خانوم

از یه جایی به بعد تصمیم گرفتم به جای خرید کتاب، کتاب الکترونیکی (pdf)  بخونم. یکی از دلایلش هم گوشیم بود. یه دلیلش دیگه‌ش این بود که قبل از خواب کتاب مبخوندم و لازم نبود چراغ روشن بمونه تا من کتاب بخونم. یا وقتی خوابم گرفت، بلند شم چراغ رو خاموش کنم.

در یکی از اولین حرکتها، رمان خانوم نوشته مسعود بهنود را انتخاب کردم. یک رمان دقیقاً همانطوری که من می‌خواستم. تاریخ رو  از نگاه و زندگی یک نفر دیدن. مثل کتاب شیرین بانو، یا یک کمی شبیه به شوهر آهوخانم. اما خانوم یک طعم دیگه‌ای داشت. داستان واقعی زندگی زنی به اسم خانوم که نوه مظفرالدین شاه هستش. حکومت محمدعلی شاه رو از نزدیک میبینه. شاهد حادثه به توپ بستن مجلس هستش. در اون زمانها به چند زبان صحبت میکنه. به کشورهای بسیاری از جمله: روسیه، عثمانی، فرانسه، ایتالیا، آلمان، سوییس، عراق، هندوستان و… سفر میکنه. در چندین تاشون زندگی میکنه. انواع زندگی رو تجربه میکنه: زندگی درباری، زندگی دانشجویی، زندگی در دیر و کلیسا، زندگی به عنوان دانشجوی پزشکی، زندگی با تجربه طعم خیانت، زندگی با عشق، زندگی با رنج، زندگی در وطن. یعنی به اندازه ۵۰ نفر تو دنیا زندگی میکنه. فوق العاده پر فراز و نشیبه. واقعاً خواندنیه.

پا نوشت:

لینک دانلود کتاب الکترونیکی: اینجا

لینک نقد و توضیحات دیگر: +  +  + 

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

میوه‌های خوشمزه تابستان

واقعاً کسی هست که نخواد از این هندوانه خوشمزه بخوره؟؟
واقعاً کسی هست که نخواد از این هندوانه خوشمزه بخوره؟؟

تابستونای اهواز فوق العاده داغه. اگه تجربه نکرده باشید اصلاً نمی دونید که دارم چی میگم. ولی من تابستون رو با همه گرمایی که داره، دوست دارم. اون هم به خاطر میوه های شیرین، آبدار و خوشمزه ای که داره. مثلاً بهار با همه قشنگیش هیچ میوه خوشمزه ای نداره (داره؟).

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…