ماه: اکتبر 2013

شهیدی که برخاک می خفت
سرانگشت در خون خود می‌زد و می‌نوشت
به امید پیروزی واقعی

نه در جنگ
که بر جنگ . . .

 منبع: گوگل پلاس

معمولش اینه که هر دختری از مادرش الگو می‌گیره. مادران نقش مهمی در پرورش فرزندان و بخصوص دختران دارند. اینا رو گفتم که بدونید اون هنرنمایی‌های قبلی که دیدید رو حتماً یادتان میاد. اما حالا هنرنمایی مامانم رو ببینید. با تکه های بی‌مصرف و کوچک پارچه، این دم کنی و دستگیره و زیر دیگی ها رو درست می‌کنه (این گوشه ها و خرده پارچه هایی که بعد از دوخت لباس اضافه میان رو میگما)  اینایی که می‌بینید برای خودشه. برا جهاز منم یه دونه درست کرده بود.

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

لحظه دیدار نزدیک است.
باز من دیوانه ام، مستم.
باز گویی در جهان دیگری هستم.

های! نپریشی صفای زلفکم را، دست;
آبرویم را، نریزی دل;
لحظه دیدار نزدیک است…

رونوشت به:
خانم کوچیک

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

ایشون یه کیک خوشمزه است که بنده درست کردم و صرفاً جهت ریا عکسش را برایتان گذاشتم. باشد که اشتهایتان باز شود!

پانوشت:

انقدر خوشمزه بود که بیشتر از چند سانتی‌متر مربعش به خودم نرسید

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…