“قیدار” نماد اقتدار

image
قیدار

از روزهای اسطوره نگاری و شاهنامه نویسی بسیار می گذرد. اما امیرخانی در این کتاب سعی میکند الگویی ارائه کند از مردانگی. مردی که فکرش، دینش، عقلش، اسمش، هیکلش، جوانمردی اش و همسری کردنش کامل است. مردی که انگار پیامبر است (نعوذ بالله) که آینده را می بیند، کار درست را تشخیص می دهد و همواره دنبال خیر و نیکی است. بی منتها و بی منت می بخشد.
اینطور بنظر می رسد که “قیدار”، آرمانشهر شخصیتی نویسنده است. قیدار خان آنقدر سرمایه و پول داشته دارد تا همه را سر سفره خود بنشاند. قیدار خان انگار پیغمبر نو ظهور زمان بوده است.
رمانی که با تم (theme) پایه یک که عشق ماشین در آن فوران کرده است. رمانی با زبان روایی ثقیل. کسی که دیگر آثار امیرخانی را خوانده باشد، می داند که نثری خاص دارد. کتاب هایش کم کم و به ترتیب تاریخ چاپ ثقیل و ثقیل تر شدند. مخصوصا رمان ها. اما قیدار سرآمد آنها بود. که از اسم کتاب نیز پیداست!
البته بازهم ویژگی کشدار بودن و حوصله خواننده را سر بردن، در این کتاب و مخصوصا اواسط رمان نیز مشاهده می شود.
۲۳/۶/۹۳

پانوشت:
خواندنِ کتاب را در تاریخی که ذکر شده تمام کردم و این نقد رو در صفحه آخرش نوشتم. امروز توفیق پست کردنش نصیبمان شد. باشد که رستگار شویم…

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

“من زنده ام” را خواندم

“من زنده ام” نوشته “معصومه آباد”، دست نوشته ای روشن، شفاف، زنده و پویا از خاطرات جنگ است. از دختری که جنگ را با تک تک سلول هایش لمس کرد. طعم تلخ اسارات را چشید و همچنان چون کوه ایستاده بود.
بنظر من اوج داستان آنجایی بود که آزاد شدند. البته داستان افت و خیز زیاد داشت. مثلا آنجایی که خانواده معصومه متوجه شدند که او اسیر شده هم خیلی تاثر برانگیز بود. و باز البته تر آنجایی که اسیر شدند، غافلگیری و ناباوری زیادی در داستان بود.
روایتی خواندنی است. من چاپ اولش و با جلد زردرنگش را خواندم اما فرصت نشد درباره اش بنویسم. ولی اگر به خواندن کتابهایی روایی- داستانی- واقعی و با موضوع دفاع مقدس علاقه دارید، این کتاب را از دست ندهید.

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

سلام بهمن!

ماه بهمن همیشه خوب بوده برام. ماه تولدم هست. ماهی که در آن آقای همسر به خواستگاریم اومد و برای اولین بار دیدمش. ماهیه که در آن ازدواج کردیم و سالگرد ازدوجمون هم هست. ماه خوب پیروزی هم هست!!
ماه باید مث بهمن باشه، پر از خاطرات شگفت :مغرور

ان شاالله همین بهمن امسال سال ظهور باشه. با اتفاقاتی که افتاده دلمون بسیار روشنه به ظهورش، به حضورش و به انقلابش. آقا هر چند لایق دیدار نبودیم اما ان شاالله به آرزوی دیرینه  مون می رسیم و در عصر باشکوه حکومت شما زندگی خواهیم کرد.

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

بیایید مثل آقای خط نباشیم

image
زندگی آقای خط...

به زندگی آقای خط فکر می کردم. چقدررررر به زندگی ما انسان ها شبیه است. آقای خط انیمیشنی دو بعدی است. زندگی بسیار از ما هم دو بعدی است. و حتا گاهی تک بعدی. فراموش کرده ایم که عرض زندگی از طول آن مهم تر است.
آقای خط خیلی دمدمی مزاج است:
آقای خط کسی است که تا خط زندگیش منقطع می شود، نسبت به خالقش اعتراض می کند.
آقای خط کسی است که تا از سوی خالقش چیزی به او عطا می شود، به خود غره می شود. سعی می کند نهایت استفاده را بکند. اما گند هم بالا می آورد.
آقای خط کسی است که تا سنگی بر سر راهش قرار می گیرد، نسبت به خالقش فریاد بر می آورد.
آقای خط کسی است که تا به رودخانه می رسد، از خالقش قایق طلب می کند و شنا نمی کند.
آقای خط روی خط راه میره و انگار  یادش رفته که خودشم جزئی از این خطه.

آقای خط بر روی خط با همه پستی و بلندی هایش راه می رود و این راه همچنان ادامه دارد…

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

صَـرف زمان

image

اون وختا که مجرد بودم، به این فکر می کردم که الان همسر آینده عزیزم کجاس؟ داره چیکار میکنه الان؟ روی کدوم پروژه تحقیقاتی کار میکنه؟
یا مثلا چند سالشه؟ کار و بارش چیه؟ تا اینکه مزدوج شدم.
امروز تولد همسر آینده عزیزمه! که الان میشه همسر مضارع عزیزم! همسری که در آینده بعید بود و تبدیل به حال ساده شد! نه اشتباه گفتم. حال استمراری….
همسری که ان شاالله تا همیشه کنارهم باشیم.

همسر بعید و دور  و نزدیکم… تولدت مبارک :) :گل

پ ن: حدودا بیست روز قبل تولدش رو جشن گرفتم و تمام شد :)
عکس هم عکس کیک تولد حضرت والا هستند. خودم پَز! :مغرور

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…