لحظه دیدار نزدیک است

لحظه دیدار نزدیک است.
باز من دیوانه ام، مستم.
باز گویی در جهان دیگری هستم.

های! نپریشی صفای زلفکم را، دست;
آبرویم را، نریزی دل;
لحظه دیدار نزدیک است…

رونوشت به:
خانم کوچیک

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

کیک خوشمزه

کیک یکی از مائده‌های بهشتی است؟!
کیک یکی از مائده‌های بهشتی است؟!

ایشون یه کیک خوشمزه است که بنده درست کردم و صرفاً جهت ریا عکسش را برایتان گذاشتم. باشد که اشتهایتان باز شود!

پانوشت:

انقدر خوشمزه بود که بیشتر از چند سانتی‌متر مربعش به خودم نرسید

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

هدیه عید غدیر

65432q1
هدیه عید غدیر

پارسال به همسری قول دادم که واسه امسال یه چیزی آماده کنم که به  دوست و آشنا عیدی بده. خب سادات باید روز عید غدیر عیدی بدهند. (دقت کن: باید!). چند روز پیش یادم اومد که چه قولی داده بودم. و الوعده وفا.

یه مقدار زیادی از این مقواهای فابریونا داشتم. خیلی گشتم تا یه طرحی پیدا کنم که بشه با اون مقواها آماده اش کنم و در ضمن، هم خوشکل باشه و هم جینگول نباشه. یه جوری که واسه هر سنی مناسب باشه. مثلاً همسری بتونه به کوچیک و بزرگ، همون رو هدیه بده. بعد از جستجوی فراوان، طرحی  که در بالا می‌بینید تصویب شد.

خولاصه… از تصویر شماره ۱ ایده گرفتم. شماره ۲ را چاپ کردیم و به عنوان الگو ازش استفاده کردم. و در طی دو روز همکاری من و همسری و پر کردن اوقات فراغتمان، این بسته ها آماده شدند (عکس‌های شماره ۳،۴ و ۵). قراره با سکه ۱۰۰ تومانی (و یا شاید ولخرجی کردیم و ۲۰۰ تومانی) به اضافه یک عدد شکلات (از این خوشمزه ها) پُر بشن. فعلاً خالی هستند.

پانوشت:
خواستم از خودم تعریف کنم و بگم که یه همچنین همسر هنرمندی هستم. بعد گفتم: چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟؟ :دی
و البته باید به این نکته ظریف اشاره کرد که اینها از فواید عروس سادات بودن می‌باشد.
نکته کنکوری: این هدیه ها تا کنون فقط هزار تومان برایمان هزینه داشته است. (جهاد اقتصادی!)
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

پتو

از ماه مبارک شروع کردم و اوقات فراغتم رو پر کردم و این هم نتیجه اش:

PA
پتویِ خانوم کوچیک

نتیجه کار پر زحمتی که انتخاب کرده بودم، پتوی کوچکی شد برای خانوم کوچیک. عکس رو در دو حالت کلی و از نمای نزدیک گذاشتم که خووووووب ببینید که ۱۹۰ تا گل رو بافتن و بهم وصل کردن اصلا کار ساده ای نبود. اون هم وقتی برای اولین بار قلاب به دست می گرفتم (البته منهای دوران مدرسه که لیف بافتیم!). خب این نمونه ای بود از اینکه من چقدر وسط کار پشیمون و خسته شدم. اما بقیه بهم انرژی دادند تا بالاخره تموم شد. ولی اوقات فراغتم رو خوووب پر کردم. خدا رو شکر.

بعداً نوشت:

به دلیل استقبال شدید و درخواست خیل کثیر دوستان، لینک آموزش پتو رو می ذارم: +

این هم عکس اصلی و الگوش: (برای دیدن عکس در اندازه بزرگتر، عکسها را ذخیره کنید):

     

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش….