تو میتونی

گاهی پیش خودم فکر میکنم که آیا میتونم فلان کار رو انجام بدم؟ می بینم سخته ولی میشه. اما به توانایی هام شک دارم. یکدفعه از اون وسط یکی پیدا میشه و انرژی ماورایی بهم میده و میگه درسته که شرایط نامناسبه, اما تو به راحتی میتونی, تو مثل من نیستی, تو با بقیه فرق می کنی….

و من مثل بادکنک باد میشم و میرم هوا. وقتی که رفتم بالا و از بالا به ماوقع نگاه کردم تازه عمق مسئله رو درک می کنم.

همیشه آینده اضطراب به همراه داره. اما توکل چیزیه که باعث میشه اضطرابمون کم بشه و امیدوارانه به آینده نگاه کنیم.

خدایا, من اون کار سخت رو شروع کردم, کاری که همه فکر می کنن میتونم. فقط به امید تو, نه به امید خلق روزگار….

⇜ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

با زندگی حرفه ای برخورد کنید

چند هفته قبل, در برنامه خندوانه آقای وحید شمسایی یه حرفی زد که خیلی خوشم اومد. گفت:” با زندگی حرفه ای برخورد کنید”

بسیار جمله اش جالب بود. راست هم می گفت. منظورش این بود که در زندگی هر هدفی دارید, حرفه ای باهاش برخورد کنید. طرف هدفش اینه که تا پی اچ دی ادامه تحصیل بده, تو دوره کاردانی سه ترم مشروط شده! اینو باید بزنی رو شونش و بهش بگی: بنشین تا صبح دولتت بدمد!

⇜ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

چطور خوب بخوابم؟

گاهی برا پیش میاد که اطرافیانم ازم می پرسن:”چطور میتونیم بهتر بخوابیم؟ من شبها راحت خوابم نمی بره.”

این سوال رو از من میپرسن, چون یه جورایی به خوب خوابیدن معروفم. و دلیلش هم اینه که یه قوانینی برای خودم وضع کردم و تحت هر شرایطی اونا رو رعایت می کنم.
قانون اول. پای تلویزیون خوابیدن ممنوع! آدم های زیادی رو می شناسم که شب انقدرررررر تلویزیون نگاه میکنن تا خوابشون ببره و چه بسا که اونا بخوابن و تلویزیون روشن بمونه و یکدفعه با صدای بلند تلویزیون ، مثلا شلیک یک تیر در یک فیلم پلیسی, بیدار بشن و خاموشش کنن و بخوابن تا صبح! بنظر من این یکی از بدترین عادتهاست, چرا که خیلی وقتها آدم جذب فیلم میشه و تا ساعت ۳ شب نمی خوابه و فرداش مجبور میشه تا لنگ ظهر بخوابه. (در صورتیکه فردا صبح نخواد بره دانشگاه, سرکار و …)
راه حل اینه که با نور چراغ خواب کتاب بخوانیم تا خوابمون بگیره.
قانون دوم. زمان خواب مهم است! یعنی من اگه از بی خوابی برم تو کما هم,  بد موقع نمی خوابم. بد موقع از نظر من یعنی مثلا قبل از شام, یکی دو ساعت قبل از ناهار, دم اذان ظهر, دم اذان مغرب. این زمان ها فاجعه هستن و کلا روز آدم رو به فنا می برن. اون دفعه یک نفر رو دیدم که جمعه صبح ساعت ۸ رفت دنبال کاری, ساعت ۱۱برگشت خونه. به من گفت که میخوام برم ادامه خوابم رو انجام بدم. این فاجعه ی خاموش  قرنه…
قانون سوم.غذا رو به موقع بخورید! خانواده هایی را میشناسم که جمعه ها ساعت دوازده از خواب بلند میشن, ساعت یک صبحانه میخورن, ساعت پنج ناهار, ساعت یازده شب شام, ساعت دو میخوابن و صبح روز شنبه به کسل ترین حالت ممکن تبدیل میشن و وقتی میخوان برن سرکار باید با قاشق از کف خیابان جمعشون کرد! خواهر من! برادر من! نکن این کارو!! زمان غذاخوردنت رو در یک روز تعطیل منفجر نکن.

⇜ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

دخترخاله ها

تا چند سال قبل که من و دخترخاله هام و دخترعموهام مجرد بودیم خیلی همدیگه رو می دیدیم. و واقعا جمع های دخترونه چه انرژی مثبت و حال خوبی داره. اون وقت هیچ کس به من نگفت که ازدواج میکنیم و اینجوری میشه. الان خیلی کم و به ندرت و تو عروسی یا (دور از جون) مراسم ختمی چیزی همدیگه رو می بینیم :|
در اقسا نقاط ایران پخش شدیم و از حال هم خبر خاصی نداریم و جمع های دخترونه مون هم به فنا رفت.
دلم برای عید نوروزهایی که همدیگه رو می دیدیم و ساعت ها حرف می زدیم تنگ شده.
یعنی متوجه شدم که خیلی خاطره باز هستم. بیشتر با رویاهام و خاطراتم زندگی می کنم تا با واقعیت. این خیلی بده که هیچ خاطره ای از ذهنم نمی ره یا کمرنگ نمیشه. خب آدم دوست داره بعضی چیزها رو فراموش کنه…

⇜ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

بچه داری سخته؟

دوستم تازگیها مادر شده. اون یکی دوستم تو گروه واتساپمون داشت راهنماییش میکرد.
-راست میگن بچه بزرگ بشه, نگهداریش سخت تر میشه؟
+ به نسبت سختیش, شیرینیشم زیاد میشه. واصلا متوجه نیستی که بهت خوش میگذره یا بد 😐

خیلی جوابی که داد برام جالب بود. راست میگه. آدم نمیدونه داره بهش خوش میگذره یا نه. تا بیای خوش بگذرونی یه دفعه میبینی یه طوری شده که اعصابت غاراش میش شده و داری به زمین و زمان فحش میدی

پانوشت:
البته من مامان خوبی ام. همش خوشحالم. همش راضیم. همش میخوام خودمو گول بزنم :زبان

⇜ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…