یه زمانی خیلی غذا میخورد. حتماً میتونید حدس بزنید که چاق شده بود. بعدش هرچی سعی میکرد کم بخوره یا نمیتونست یا لاغر نمیشد. به من میگفت: همین شما لاغرها از همه بیشتر میخورید!!!
چندینتا شاهد مثال هم داشت
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
یه زمانی خیلی غذا میخورد. حتماً میتونید حدس بزنید که چاق شده بود. بعدش هرچی سعی میکرد کم بخوره یا نمیتونست یا لاغر نمیشد. به من میگفت: همین شما لاغرها از همه بیشتر میخورید!!!
چندینتا شاهد مثال هم داشت
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
آن روزهایی که برای کنکور درس میخواندم، یه دوستی داشتم که خیلی درسش خوب بود. بهم دیفرانسیل و فیزیک درس میداد. خوب توضیح میداد، عالی یاد میگرفتم. یه روز بهش گفتم: چرا تو این روزها که همه به فکرن که یه دونه تست بیشتر بزنن، وقت میذاری و به من درس میدی؟ گفت:
تو نیکی میکن و در دجله انداز خداوند در بیابانت دهد باز
حالا دیگه هیچی از آن مسالههایی که با هم حل کردیم یادم نمونده. اما هر چند سالی که بگذره و دوستم رو نبینم، یادم نمیره که چقدر با معرفت بود.
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
یکی از نظریات افلاطون را خیلی قبول دارم. افلاطون میگوید:” شعرا خائن هستند چون حکامی را به تصویر میکشند که در خیمههایشان به خواب و خور مشغولند، قاضیهایی که رشوه میگیرند و عالم بعد از مرگ رابه گونهای به تصویر میکشند که سربازان از مرگ میترسند. در حالیکه باید به گونه ای باشد که قاضی ها حتی به رشوه فکر نکنند و سربازان با اشتیاق برای مملکتشان جان بدهند.” و در ادامه میگوید که با شهر مخالف نیست ام” شعرا باید تحت نظر نظام باشد، حداقل ۵۰ سال سن داشته باشند. حتماً باید برای مردمشان افتخاری آفریده باشند تا بتوانند شعر بگویند”
اگر این جملات را تعمیم بدهیم، معنی اش در جامعه امروز ما این میشود که صدا و سیما نباید اینگونه به تصویر بکشد که تمام مردها پنهانی، همسر دیگر دارند و زنها، پنهانی، کارهایی میکنند که همسرانشان راضی نیستند و بچههایی که زیر سایه پدر و مادر واقعی شان بزرگ نشده اند.
ابنها حتی اگر واقعیت جامعه ما باشند نباید انقدر توسط فیلم ها به نمایش دربیایند و ترویج شوند.
در فیلم “شیدایی” لیلا قبلاً با محسن ازدواج کرده که همسر دیگری داشته. و حالا با طاها ازدواج کرده که بازهم همسر دیگری داشته. شیدا نزد دایی اش بزرگ شده. افسانه سه باز ازدواج کرده.
نظرم این است که تنها عاملی که باعث پایین آمدن آمار طلاق و محکم شدن بنیان خانواده این است که هر کسی (چه مرد و چه زن) فکر کنند که این تنها ازدواجشان است و باید زندگیشان را بسازند، نه اینکه آنرا خراب کنند. مردها از فکرشان رد نشود که میتوانند بازهم ازدواج کنند و زنها هم به شوهرهایشان اعتماد کنند و به بهترین مردِ دنیایشان عشق بورزند.
با دیدن این فیلم در خانۀ شما صحبت پیش نیامد که
پدرتان یا شوهرتان، شاید زیرآبی رفته باشد؟؟
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
فیلم تا ثریا که شروع شد، خیلی خوشحال شدم. نمایی از خانواده های ایرانی و مذهبی و سنتی که اهل حلال وحرام هستن. به خوبی نمایش میدهد که ربا چیست و سود حلال یعنی چه. خانهشان معمولی است. خانهشان سلطنتی نیست. مشکلات معمولی دارند. همه چیز خوب است و بالاخره صدا و سیما یک فیلم خوب تولید کرد.
اما…
الان نظرم غیر از این است. خانمی چادری که دور از چشم بچه هایش ازدواج کرده. در آشپزخانه بیمارستان کار میکند. تقریباً قاتل است. خیلی نگران حلال و حرامی مالش نیست. دخترهایش چادری نیستند (چرا؟). پسرش چندین سال است که دوست دختر دارد.
بازهم به خانمهای چادری حمله شده است و بازهم تخریب شدهاند. چرا ثریا را مانتویی در نظر نگرفتند؟
چرا مثل همیشه شخصیت اول فیلم یک چادریِ بدبخت است که شوهر کرده و دردهایش ناگفتنی است؟؟ تمام فیلم اشک است و آه؟؟
اصن دیگه هیچی نمیگم. دردهای ما گفتنی نیست. دردهای ما دردمردم زمانه نیست. درد ما دردهای مردم زمانه است.
ای خدا بازهم خودت هوای ما رو داشته باش…
شنیدین میگن، هر روز عرصه تنگتر میشه؟؟
شده قصه کتابخانه مرکزی اهواز. تا دو، سه هفته پیش اگه ساعت۱۱ هم میرفتم کتابخانه، توی سالن مطالعه یه جایی گیر میآمد و مینشستم. حالا ساعت هشت و نیم هم جا گیر نمیاد.
برای میزهای دنج سالن مطالعه، قبل از اینکه درب کتابخانه باز شود (یعنی قبل از ۷ صبح) دم در صف میگیرند.
اضافه کنید به این وضعیت: نمازخانه و سلفی مملو از جمعیتِ کتابخوان!
اصن کی گفته که آمار مطالعه در ایران کمتر از یک دقیقه در روز است؟؟ من که میبینم یه جمعیتی را که از ۷ صبح تا ۹ شب دارن درس میخونن. اگه کتابخانه شبانه روزی بشه، اینها هم شبانه روز در کتابخانه سکنی میگزینند.
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…