این کتاب با این اسم عجیبش، خاطرات دوران رزیدنتی خانم دکتر زویا طاووسیان است. رزیدنت زنان و زایمان بود.
کتاب الکترونیک و فرمت epub رو از فیدیبوخریدم و خواندم
بسیار روان و دلچسب بود. خیلی عالی احساستش رو بیان می کرد و به روی کاغذ می آورد.
خاطرات عجیبی که دلم میخواست واقعی نباشد. مثلا آنجا که آن هیولای مرده به سختی از بدن مادرش بیرون کشیده شد تا مادرش زنده بماند. تو دلم هی می گفتم: اه... به اینم میگن بچه؟؟
ولی دلم خواست بازهم بقیهی کسانی که شغلهایی خاص دارند،کتاب بنویسند و بخوانم و بدانم که پشت درهای بسته چه اتفاقاتی می افتد.
آره منم هر روز بخشهای از این کتاب رو میخونم!!البته با فرمت صوتی پخموله بانو
خسته نباشی دلاور!
سلام
داستان هایش کمی تا قسمتی «وحشتناک»هم بود. یک مدتی همشهری داستان، بخشی داشت با عنوان : «خاطرات یک شغل»این کتاب رو از اونجا شناختم… آدم تازه می فهمه وقتی بچه ای سالم بدنیا میاد، چه خطراتی را پشت سر گذاشته.
سلام
دقیقا چندتاش خیلیییی وحشتناک بود
اما من متوجه شدم که پزشک های زنان تو چه محیط وحشتناکی قرار دارن