کشوی لباسی دخترک :)
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
با پدر همه چیز ممکن است
حتی پرواز…
پانوشت:
به دخترک فکر میکنم که در کنار پدرش چقدر خوشبخت خواهد بود و چه همبازی بینظیری خواهد داشت. حسودی نمیکنم اما خوش به حالش :دی
منبع: گوگل پلاس
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش..
۱- یادمه زبانکده که میرفتم یکی از درسهامون درباره اونایی بود که رفتن یه کشور دیگه. بعد ازشون میپرسید که چه چیزی رو بیشتر از همه چیز miss کردن؟ (یعنی دلشون تنگ شده). یکی میگفت عذای مامانم، یکی میگفت شهرمون و بالاخره هر کسی یه چیزی میگفت. در این چندماه، چیزی رو که بیشتر از همه میس کردم، زیارت امام رضا(ع) بود. خیلی دوست داشتم برم. دکتر هم گفت میتونی بری اما جرئتش رو پیدا نکردم. ترسیدم. خسته بودم. راه طولانی بود. با خودم گفتم الان مسئولیت نگهداری نی نی از همه چه مهم تره. اینه که واجبه، زیارت مستحبه. از همین راه دور سلام دادم.
۲- یه دونه از این اپلیکیشن ها که به صورت معکوس اعداد را میشمارن، گذاشتم روی گوشیم. باورم نمیشه کمتر از ۶۰ روز تا پایان دو نفرگیهامون مونده. هنوز یه لیست طولانی از کارهای انجام نشده دارم. سیسمونی به شدت ناقص، مهمونیهای نرفته و تفریحات انجام نشده…
۳- همش به این فکر میکنم که یعنی من از پسش برمیام؟؟ من میتونم مادر خوبی باشم؟؟ همسری کلی دلداریم میده. امروز تو مرکز بهداشت همینو از یه خانمی پرسیدم، خانمه گفت: نگهداری بچه سخت هست اما نه اونقدری که از پسش برنیای. بعضیا الکی بزرگش میکنن.
۴- به اون دوستم فکر میکنم که بچهاش رو زیاد دوست نداره. افسردگی شدیــــــــــد داره. مث همه مامانها نیست. که تا بچهاش گریه کنه، بدود و به بچه برسد. یا قربون صدقهاش برود. میگه باباش دوسش داره، بسهشه! بعد هی با خودم میگم: نکنه منم اینجوری بشم؟؟ بعد میگم نه، من همین الان هم نی نی ام رو خیلی دوست دارم.
۵- یه روزایی به فرصتهای دونفری، خودم و همسری فکر میکنم که دارن از دست میرن و بیش از اون یه روزایی به اینکه دیگه کی نینیمو بغل میکنم، میاندیشم! به اینکه چه شکلی خواهد بود؟ خوب خواهد بود؟؟
۶- همسری همش از این انرژیهایِ عشقولیِ خیلی مثبت میپراکند! میگوید: به خودت میره. قیافهاش، اخلاقش، مهربونیهاش.
۷- بسه هر چی از فکرام نوشتم. دعام کنید
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
گوشه دلم شده نارنج دونه. یه نارنج که از این ور قل میخوره و میره اون ور و از اون ور قل میخوره میاد این ور.
نارنجِ من یکی یه دونه است. هر مادری نارنج دونه(ها)یی داره.
من نارنجم رو فقط تو مانیتور سونوگرافی دیدم. هیچ وقت بغلش نکردم تا حالا. هیچ وقت نبوسیدمش اما همه جا با خودم می برمش. نارنج من توی دلمه.
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…