در باب احوالات جناب حضرت همسر (علیه الرحمه)

20-love-maryam-sadatmansoori
آن عینک بر چشم….

آن هنرمند همسر، آن بلنداختر، آن قشنگ تر از پریا، آن تنها باقیمانده از نسل مردان خوش اخلاق، آن عینک بر چشم، آن لپ تاپ در دست، آن کیف قشنگ، آن آن-تایم سرکار رونده، آن فعال اجتماعی، آن دارای کرامات بلند انسانی. آن تپل، مثلِ دسته گل.

گویند آن روز که آن بلنداختر پا به جهان هستی نهاد، جهانیان از حضورش بسیار شادی کرده و بسی پاها کوبیده و دستها افشانیده‌اند. در آن روز در دست راستش موبایل و در دست چپش کتاب بود!!

اندر کرامات این جناب همین بس که از سادات گرام و از فرهیخنگان جامعه بشری است. و از علایقش میتوان به دیدن اخبار و فوتبال اشاره کرد. بازهم عارض می‌شوم که یک فعال اجتماعی است و پروپوزال ارشدش تا ابد الدهر ناتمام است! ایشان همان است که گذشتگان وعده‌ی تولدش را داده اند تا افه شغل شریفش را بیاید و مسائل امنیتی شغل شریفش را به رُخمان بکشد. وی  همان است  که در کنار بنده حقیر، هر روز تپل‌تر از دیروز. همو که به ندرت وبلاگ این حقیر را از زیر نگاه همایونی خویش می گذراند. ایشان همان در اندیشه می‌پروراند که مردان بزرگ در اندیشه‌ی آن هستند. همو که تاریخ درباره‌اش خواهد نوشت: بزرگ مردِ گمنام…

در مقامات این حضرت همایونی همان بس که توانست با مشقات و تلخیات فراوان و تحمل دگران، سعه صدر و غلبه بر نفس، عروسی بدون گناه برای عروسش بگیرد و مدال این توفیق الهی را بر گردن بیاویزد. و سربلند از این امتحان الهی بیرون بیاید.

در وصف ایشان سخن بسیار و زبان عاجز است. ایشان همان است که در وصفش سروده‌اند:

گفتم سر از پا نشناسم چون تو آیی           گفت مجنون و شیدا در ره ما بسیار است

و همچنان اگر همه آبهای دنیا، جوهر و همه ابن البشر تایپیست گردند، نتوانند شرح حال این بزرگ مرد ِ لبخند بر لب را بنویسند. توفیقات آن جناب همایونی مستدام، ان شاالله.

 

پانوشت: بزرگ مردِ زندگی‌ام، روزت مبارک :g

عصرانه دلچسب

صرف خوردن غذا برایم اصلاً لذت بخش نیست.

اما اگر پاییز باشد، 

تو باشی،

و عصرانه باشد،

و خدا که همیشه هست.

دیگر چه چیزی کم است؟

 

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

اندازه عشق

عشق اندازه ندارد…

 

 

می‌گفت: منو دوست نداره.

گفتم: از کجا می‌دونی؟

گفت: از نوع دوست دارم گفتن هاش پیداس!

گفتم: وقتی میگه دوست دارم، حتماً داره دیگه.

میگه: می‌دونم داره اما می‌خوام بیشتر دوستم داشته باشه…

یادم امد به حرف همسری، گفته بود: عشق اندازه نداره.

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

طعم زندگی

چایی
زندگی طعم خوش خوردن یک چای عصرگاهی است

وقتی دلپذیرترین روزهای ممکن را سپری می‌کنی، به این فکر می‌کنی که چقدر خوب می‌شد اگر این روزها همیشگی بود و واقعاً خدا چقدر نزدیک و چقدر مهربان است.

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…