اغلب
کارتن هایی که اکنون جای جای خانه مان را پر کرده اند (کارتن های اثاث کشی منظورم هست نه انیمیشن)، شامل دو قسم هستند: ظرف و کتاب. چون تنها وسایلی هستند که قابلیت جمع شدن را دارند، بدون آنکه زندگی بدون آنها سپری نشود.
تقریباً
نصف کتابخانه ام را خالی کردم. حدود ۵ کارتن کوچک شد. البته نه خیلی کوچک. نمی خواستم کارتن ها بزرگ باشند و عامل کمر درد حاملین(حاملین احتمالاً یعنی برادران گرام)
بیش
از یک هفته بود که کتابها را جمع کرده بودم. فردای ان روز، یادم آمد که کتابی را که لازم داشتم در ، در اعماق نمیدانم کدام کارتن است. در اینجاست که می گویند: الکتاب و ما ادراک الکتاب…
میان
نوشت: اغلب از پولی را برای خرید کتاب پس انداز میکنم و آن را وسط کتاب لطفاً قورباغه را قورت بده، میگذارم.
به
آن آقایی که دم دانشگاه کتاب دست دوم می فروشد، لیست داده بودم که برایم کتاب بیاورد. حالا کتابها را آورده بود اما پولها در اعماق کارتن بود.
مجبور
شدم که چسب کارتن ها را باز کنم. چهار کارتن از ۵ کارتن را حسابی چسبکاری کرده بودم. بازشان کردم اما پولها در هیچ کدام نبودند.
از
اینکه هی کج و راست شدم و کارتن ها را زیر و رو کردم و از این بذار و بردار، کمرم درد گرفته بود.
کتاب قورباغه را قورت بده در آخرین کارتن بود که زیر همه بود و چسب کاری هم نشده بود. به محض اینکه در کارتن را باز کردم. کارتن پاره شده و کتابها می خواستند نقش بر زمین شوند که نگذاشتم. در اینجاست که می گویند: و الکتاب/
و ما ادراک الکتاب…
نتیجه
گیری:
در
اثاث کشی سنگین ترین وسایل کولر و یخچال نیستند، کتابها هستند که کمر آدم را به درد می آورند. کتاب یعنی چیزی که یک دانه یک دانه خریدی. یا یک دانه یک دانه هدیه گرفتی. صفحه صفحه خواندی. با کتاب بزرگ شدی. با کتاب رشد کردی. با کتاب، کتابخوان شدی. چه بسا با کتاب عاشق شدی و چه بسیار با کتاب گریه کردی. کتاب
یعنی خاطره یعنی بعضی وقتها دردسر. کتاب یعنی زندگی. اصن عشق به کتاب عشق به همه خوبیهاست…
ای
خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…