۸ سال بیشتر نداشتم که علیرغم اصرارهای مامان، ۲۱ روز از ماه مبارک را روزه گرفتم. وقتی ۹ سالم شد دیگه هیچ کس نمی تونست باهام مخالفت کنه. من به سن تکلیف رسیده بودم.
حالاچندین سال از اون روزها میگذره. از روزهایی که با جایزههایی افطار میکردم که برای روزههام میگرفتم. از روزهایی که اگه برای سحر بیدارم نمیکردن، بدون سحری روزه میگرفتم. روزهایی که ۱۷ کیلو بیشتر وزن نداشتم اما اصلاً راضی نمیشدم که روزه نگیرم. اون روزها شاید روزه برام طعم عبادت نداشت. بیشتر یه عادت بود. یه شاید یه لجبازی. اما چند سال گذشته. مخصوصاً رمضانهای سال ۹۰ و ۹۱٫ بینظیر بودن. یه ماه کامل در مشهد. خواندن نماز صبح در حرم. شبهای قدر. آن سالی که معتکف حرم شدم. خدایا آن من بودم؟؟ آن من بودم که الان حتی یک روز هم نمیتوانم روزه بگیرم؟ خودم را محروم میبینم. از اینکه ماه مبارک فردا از راه میرسد و نمیتوانم روزه بگیرم، بسیـــار خود را خسران زده میبینم. (دقت کن: بسیـــــــــار!). دلم میخواهد که دم غروب از گرسنگی ضعف کنم و از تشنگی به حالت اغما در بیایم و در آن حال و هوا به خدا نزدیکتر بشم.
اما دریـــــــــــــــغ…
پانوشت:
هر چند تکلیف شرعی دارم. اما این حس خسران لحظهای منو رها نمیکنه.
یاد مادربزرگم میافتم که با توجه به سنش و بیماری قلبی، روزه میگرفت و راضی نمیشد. (خدایش بیامرزد)
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
سلام خانوم خانوما :بغل :گل
انشاالله سلامت باشی
روی چشم. شما هم ما رو فراموش نکن.
محتاجیم به دعا
:گل
وقتی تکلیف شرعی داری دیگه خسران زده نیستی عزیزم… ثواب بزرگتری داره برات نوشته میشه… پس ناراحت خسران زدگی نباش . کسانی خسران زده اند که این ماه میاد میره و هیچ توشه ای ازش نمیگیرند…
التماس دعا
سعی می کنم خودم رو با همین حرفها راضی کنم
با سلام
ان شالله بار ها بارها زیارت حضرت نصیبتان گردد
و اگر قابل دانستید میزبان باشیم
خسران زده نیستید ان شالله
همین که دوست دارید از صمیم قلب روزه بگیرید ولی به هر دلیلی امکانش براتون نیست، نشان از ایمانتان دارد.
ان شالله هر چه زود تر سلامتی کامل حاصل گردد.
در سحر گاه اولین روز ماه مبارک رمضان
ان شالله غفران ورحمت واسعه الهی بر در گذشتگان به ویژه مادربزرگ که ذکر خیرشان شده است، شامل شود.
سلام. ممنون. شما نایب الزیاره ما باشید
چرا نمیتونی روزه بگیری خانومی؟
اومدم به وبلاگت و جواب سوالت رو دادم.