راستش دلم میخاد یه اتفاق یا یه هیجان زیادی به زندگیم وارد بشه که بیام دربارش با آب و تاب تعریف کنم براتون. اما خب خبری نیست.
فقط اینکه بحمدالله همه در خانه ما خوشحالند. می پرسی چرا؟ عروس به خانه می آوریم :مغرور و اینجانب هم عروس دار می شوم. (شما بخوانید: جاری)
خب این اتفاق جدید هیجان زیادی دارد اما آنقدرها به این وبلاگ مربوط نیس و فکر کنم اتفاقات و حاشیه های جالبش از حوصله جمع، خارجه!
فقط تنها نکته ای که به نظرم قابل گفتنه اینه که چند وقتی است که به این باور رسیده ام که وقتی رحمت خداوند بر خانواده ای نازل می شود، آن به عینه مشخص است. (البته ما همیشه در زیر باران رحمت الهی هستیم) مثلا وقتی یکی از بچه های خانواده ازدواج می کند و پشت سرش یکی دوتای دیگر هم ازدواج می کنند. مثلا خواهرشوهرم عقد بود که ما هم عقد کردیم. و بعد اول او عروسی گرفت و چند ماه بعد ما. من خیلی این اتفاقات خوشایند را دوست دارم و انرژی خیلی مثبتی ازشون میگیرم. امیدوارم به لطف خدا بازهممم تکرار شوند.
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…