“من زنده ام” نوشته “معصومه آباد”، دست نوشته ای روشن، شفاف، زنده و پویا از خاطرات جنگ است. از دختری که جنگ را با تک تک سلول هایش لمس کرد. طعم تلخ اسارات را چشید و همچنان چون کوه ایستاده بود.
بنظر من اوج داستان آنجایی بود که آزاد شدند. البته داستان افت و خیز زیاد داشت. مثلا آنجایی که خانواده معصومه متوجه شدند که او اسیر شده هم خیلی تاثر برانگیز بود. و باز البته تر آنجایی که اسیر شدند، غافلگیری و ناباوری زیادی در داستان بود.
روایتی خواندنی است. من چاپ اولش و با جلد زردرنگش را خواندم اما فرصت نشد درباره اش بنویسم. ولی اگر به خواندن کتابهایی روایی- داستانی- واقعی و با موضوع دفاع مقدس علاقه دارید، این کتاب را از دست ندهید.
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…