باب الطعام فی الدانشگاه

در روز جهانی غذا بخوانید و بدانید از قصه های سلف دانشگاه

هنگامه ظهر بودندی و شیخ ما خسته می نمودندی و  زمان درس تمام شدندی و ما به سوی سلف روانه
شدندی. در صفی بس طویل ایستادندی. سرانجام نوبت به ما رسیدندنی. کارت تغذیه را ارائه
کردندی، طعام را گرفتندی. یغلاوی به دست، به سختی جایی برای نشستن پیدا کردندی و
جلوس کردندی.

اولین لقمه را خواسته خوردندی که چشممان به مویی افتادندی و
چون روزگار همیشگی، آن را بیرون کشیدندی و غذا را به هر سختی خوردندی.

طعام به شدت بد بودندی و صدای قشر آگاه دانشجو در آمدندی و به
سوی شیخ شدندی.

بعضی گفتندی: گمان می بریم طعام سلف از گوشت گربه سانان
و یا مرده سانان بودندی که چنین بوی چندشی دادندی.

شیخ ما گفتندی: طعام سلف از دار دنیا هستندی و مِن الاول،
دنیا، دار مکافات بودندی.

کامل مردی سخن براندندی: سلف آلوده و کثیف بودندی.

شیخ ما پاسخ بدادندی: کجای دانشگاه پاکیزه بودندی؟

از میان حضرات، جنتلمنی با موهای خشن بلند شدندی و از بی
دسر بودن طعام سلف شکایت بکردندی.

شیخ ما در این باره بگفتندی: تجمل گرایی بسی بد بید.

دیگری گفتندی: طعام سلف همواره چرب و گریسی بودندی و ما
چاق شدندی
.

که شیخ ما گفتندی: گر درس به نحو احسن خواندندی، کلسترول و
فسفر بیشتر سوزاندنی و نه تنها بیش از این چاق نشدندی،
but also نحیف هم شدندی.

عده ای که از گرانی غذای سلف زار زدندی: ما دانشجو
بودندی و پول نداشتندی و جیب بابا نیز تار عنکبوت ببستندی.

شیخ ما گفتندی: بباید که ۲ واحد  مدیریت اقتصادی پاس کردندی و امروز این از اجوب
واجبات بودندی.

شگفت زده شاگردی از جواب شیخ  گفتندی: گویند طعام دانش گاه های دیگر به از
این بودندی.

شیخ ما گفتندی: همه طعام سلف سر و ته یک کرباس بودندی شما
نباید باور بکردندی و این شایعه محض بودندی که ما بیش از شما غذای سلف صرف کردندی.

جمعی به اعتراض گفتندی: پلو همواره شفته بودندی…

شیخ ما گفتندی: شما خیلی غَر زدندی. دانشجویان قدیم بهتر
بودندی!

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش..

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.