پانوشت

هم اکنون ما در خانه مان اینتر نت نداریم.

هم اکنون فرجه های امتحانات است و من وقت ندارم.

هم اکنون من از همه ی دوستان عذر میخواهم که بهشان سر نزدم و از همین جا اعلام میکنم که به کوری چشم دشمنان زنده ام  و به حیات خود ادامه می دهم!!!

این را هم بگویم که لپ تاپ خریدم. و اینکه میان ترم جرج یول را از ۸ نمره ۶.۷۵ گرفتم 

اینترنت که راه افتاد حتما براتون میگم که مشهد رفتنم جور شده. ۱۷ بهمن حرکت میکنیم. دوست دارم از پریسا بگم از کسی که به حقیقت تکه ای از وجودمه و تا حالا ندیدمش. دوست دارم از شبهای هیئت بگم. از خستگی هام. از اینکه وسط سخنرانی حاج آقا یک ساعت خوابیدم. از اینکه فردا شبش به سخنرانی نرسیدم و وسط روضه نیم ساعت خوابیدم.

دوست دارم بگم که مداح هیئت یه سیده که از خادم های امام رضاست و دعوتش کردن که بیاد و برامون بخونه. خلاصه کنم٬ این روزا اصلا رو زمین نیستم. ای اونایی که دلتون آسمونی میشه و چشماتون بارونی٬ ما رو هم دعا کنید….

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.