طلب خواستگاری از امام رضا

 مشهد که بودیم، یه روز یه کلاس برگزار شد. استادش گفت: اون موقع که من می خواستم ازدواج کنم. رفتم حرم. خجالت کشیدم که بگم زن میخوام. گفتم بچه میخوام. چند لحظه بعد یه خانمه آمد گفت: آقا میشه بچه منو ۱۰ دقیقه نگه دارید من برم زیارت؟  منم قبول کردم. ۱۰ دقیقه شد نیم ساعت. ۱ ساعت شد ۲ ساعت. و خانمه نیومد. گفتم امام رضا من زن میخوام. بعد بچه خودش میاد!!! و خانمه آمد بچه اش رو برد!!!!!!

 

 

ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش….

 

12 دیدگاه برای «طلب خواستگاری از امام رضا»

  1. مرسی بابا ای ووووووووووووول فرانک جووووووون مرسی
    بعد از خوندم مطلب وبلاگت کلی خندیدم
    بعد واسه داداشم هم تعریف کردم کلی خندیدیم
    خلاصه از شوخی گذشته مرسی که لینک کردی منم لینک کردم
    خوشحالم کردی مرسی گلم
    امیدوارم زودی به آروزهایت برسی


    قابلی نداشت. خوبه همیشه از این آپ ها بذارم؟

  2. سلام عزیز
    منم لینکوندمت
    میدونستی من دیوونه ی امام رضا هستم؟
    همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
    که رقیب در نیاید به بهانه ی گدایی


    حالا خوبه شما دیونه ای، با قول هایی که امام رضا داده. من یکی بد جوری خاطر خواهشم

  3. مامانش که اونجوری بود خواهرش که اینجوری خوده پسره چه جوری بود خدا میدونه


    همون بهتر که دیگه نیومدن

  4. سلام امیدوارم این خواستگاره کچل شه
    لینک شدی


    اگه شانس منه. همین میشه آخرش

  5. سلام…چرا وبتو عوض کردی مگه قبلی چش بود؟؟؟

    این وبتو روی قبلی میلینکم…اگه نخواستی بگو دوباره عوضش کنم

    دلت شوهر میخواد…؟؟؟ برات دعا میکنم خدا یکی خوبشو بهت بده…

    خواهر منم که رفتنی شد…داریم شوهرش میدیم بره…

    موفق باشی

  6. نمیدونم بعد از این توی این وبلاگت نظر بدم یا توی قبلی؟؟؟ برای همین توی دوتاش مینویسم…

    من فقط شبهای ۵شنبه on هستم…

    اگه خواستی بچتیم اون موقع بیا…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.