تفاخر؛ خوب یا بد؟!

مدتها بود که یه چیزی به اسم “تفاخر” ذهنم رو درگیر کرده بود. آدمهایی که بنظرم بصورت عجیبی میخواستن خوش تیپ باشن و برای هر مهمانی ساده و یا حتا سیزده بدری لباس چند طبقه میپوشیدند.

تا اینکه متوجه شدم بسیاری از آدمها یه “فخرفروشی درونی” دارن.

بعضیا با لباس, بعضیا با ابراز محبت های عجیب, مثلا برای من هنوز هم بسیااااااااار عجیب و جانیوفتاده است که زوج جوانی وقتی همدیگه رو میبینند (توی جمع) روبوسی کنند

یا اون کسی که با تحصیلاتش و چیزایی که بلده ملت رو میکوبه.

و حتاتر اون کسی که با مذهبی بودنش. مثلا اونایی که براشون مذهبی بودن مهمه و به بقیه با تحقیر نگاه میکنن.

خلاصه از وقتی به این تقسیم بندی رسیدم خیالم راحت شد. و نتیجه گرفتم آدمها بعضی وقتها میخوان یه وجهی از زندگیشون رو جلو بقیه  پررنگ نشون بدن و شاید واقعا پررنگ باشه. اما تو بقیه ابعاد زندگی مطمئن هستم که نارضایتی های عمیقی دارن

پانوشت:
و برای خودم تصمیم گرفتم یه آدم ساده و معمولی باشم. انقد معمولی که هیچ وقت تو هیچ جمعی و جلوی هیچ کسی خاص و قابل توجه بنظر نیام.

شما هم نظر و تجربه تون رو برام بنویسید

⇜ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…

6 دیدگاه برای «تفاخر؛ خوب یا بد؟!»

  1. سلام
    تعبیر جالبی بود. به هر حال انسان ها میل به دیده شدن دارند.
    بنده اتفاقا برعکس شما تصمیم گرفتم. نه اینکه فخرفروشی کنم، اما تو هر مجلسی متناسب با شأن همون مجلس خوب بپوشم. نه آنقدر ساده که بعضی ها تحقیر آمیز نگاه کنند و نه آنقدر اشرافی که بشود فخرفروشی. اما مرتب وست بپوشم. چون حداقل می تونم دید خیلی ها رو نسبت به آدم های مذهبی که معتقدند همیشه مشکی و ساده می پوشند و اصلا بلد نیستند خوب بپوشند، عوض کنم.
    فکر می کنید آدم ها چه جوری ممکن است جذب مذهب بشوند؟!
    اینکه یک آدم مذهبی رو ببینند که خوش پوش است، خوش برخورد و خوش صحبت است.
    ملتمس دعا

    1. سلام
      کاملا باهات موافقم که باید مناسب لباس پوشید. اما چیزی که هست نباید برای یه مهمونی ساده لباس چند طبقه و آنچنانی بپوشیم. نباید دنبال این باشیم که تو مهمونی و مجالس لباسمون تک و خاص باشیم, نباید دنبال این باشیم که تو مهمونی بدرخشیم.

      گاهی میبینم که بعضیا واقعا پول ندارن که سالی چندبار لباس بخرند, نباید با لباسهایمان چشمشون رو دربیاریم و بگیم برن بمیرن حالا که ندارن لباس خوب بپوشن.
      حالا من نمیگم شما اینجوری هستی!
      اینا روگفتم که ابهامات موضوعرو گفته باشم خواهر

      ممنون از سرعت العملت در کامنت گذاری,چند دقیقه پیش داشتم فکر میکردم حتا کوثر هم دیگه نیستش! :*

      1. سلام مجدد
        دیدی هستم. حالا بماند شما تا تهران تشریف آوردین وافتخار ندادین که روی ماهتون رو ببینم… (درک می کنم که ادم وقتی با خانواده است، خودش برنامه نداره و نمیشه گذاشت… من باب مزاح گفتم.)
        اما می خوانمت. خب یه مدت نمی نوشتی، یک مدت هم وبلاگت قاط زده بود.
        ولی یه موقع، خیلی لباس آدم خاص نیست، اما به چشم میاد. :)
        یه سایت هست با نام «چی نپوشیم»، نکته های خوبی برای پوشیدن و ست کردن میذاره. نویسنده وبلاگ مشخصا آدم مذهبی نیست و حجاب اعتقاد آنچنانی ندارد. ولی در کل ایده هاش خوبه. درباره خفه نکردن خودمان با آرایش ولباس و زیور آلات…
        مثلا درباره لباس مجلسی، یک نکته خوبی تذکر داده بود. اینکه «یه لباسی نپوشیم که بیشتر از خودمون جلوه کنه» و ادامه داده بود:«دوست دارم وقتی وارد یه مجلس شدم، بهم بگن که چقدر قشنگ شدی، نه اینکه بگن وای! چه لباس قشنگی، از کجا خریدی؟! و این جمله دوم نشون میده، ما در حد یه مانکن هستیم که لباس رو داریم نشون میدیم.
        یه موقع لباس آنچنانی، با آرایش آنچنانی و زیورآلات سنگین، فقط همه چیز رو ضایع می کنه…
        ولی وقتی مرتب، ست ومناسب مجلس بپوشیم، هم به چشم میاد و هم کسی برچسب تفاخر روش نمیرنه. مثلا یادمه یک مهمونی دوستانه بود، مانتو، روسری، کیف و جورابم همرنگ (آبی سبز سیر)بود… واقعا چیز گرونی نبود، اما خیلی به نظر همه اومد. به شوخی می گفتند همون دم در لباساتو دربیا، بذار و برو… (خخخخخخخ)
        یک موقع ما همه جور لباسی داریم، اما خوب نمی پوشیم… خوب هماهنگ نمی کنیم.
        این یه تبصره بود رو صحبت های شما… وگرنه همه حرفاتو قبول دارم.
        ببوس گل دختر رو

  2. آخ آخ گفتی، خوب گفتی…
    دیدی بعضی از این دخترا و خانومهای مذهبی با گفتن این حرف که مذهبی ها باید شیک و مرتب باشن چه خرجایی میکنند و چه تیپایی میزنند…
    دو سال پیش دهه اول محرم با خواهرم میرفتیم یکی از این هیئتهای معروف تهران که مداحش از این مداح معروفا بود. انقدر خانوما تیپ زده بودند و کیفهای ورنی و پر زرق و برق و مانتوهای مشکی زری دوز شده و پوشیده بودند من احساس کردم تیپم شبیه گدا هاست(حالا من یک مانتو مشکلی ساده و اتو شده با یه کیف سنتی که فقط کتاب دعام و تسبیح و مهر و گوشی موبایلم و دستمال کاغذی به اندازه کافی توش بود، و یک روسری مشکی اتو شده!) یعنی تیپ زده بودند اومده بودن هیئت! آدم خوبه هیئت میاد تمیز و مرتب باشه اما نه اینکه وقتی تکون میخوره برق بزنه!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.