بوی عطر سیبت می آید
سالهاست که مادرت منتظرت بود
مادرت…
همو که غروبهای جمعه، چشمش به پنجره و دلش آسمانی بود و شاید چشمانش هم بارانی…
شاید هر هفته منتظر جمعه بودم که شاید مهدی (عج) بیاید، اما این بار منتظر دوشنبه ای هستم که تو به روی دستانمان می آیی…
دلم هوای آن معراجی را دارد که تو منتظر دستهای ما برای تشییع هستی.
برای دیدار چه کسی به تهران میروی؟
دیگر امام خمینی درکنارمان نیست اما یار و یاورش امام خامنه ای، رهبر بی نظیر ماست.
مشتاقانه منتظر روز حضورت در اهواز هستم بعد از ۲۱ سال بالاخره داری برمیگردی. مرداد ماه ۱۳۶۷ بود که کسی نمیداند چطور، راهی آن مرداب شدی. اما بدان! اهواز به حضورت می بالد!
هرچند که انقدر مظلوم و گمنام و ناشناخته ای که هر چی سرچ کردم، عکس مناسبی در این دهکده ی جهانی نداشتی (که بخواهم پیدا کنم!) اما به استقبالت می آیم و یا دست (مشت) افشان می آیم و با چشمانم و با دلم پایکوبان می آیم…. همگی می آییییم….
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…