تینا در یک بازی وبلاگی شرکت کرده که منم نتونستم آروم بنشینم. در همین راستا. ببینید جینگیلیجات مرا:
توضیحات: خیلیهاشون رو خودم خریدم ولی اغلبشون رو هم هدیه گرفتم. آن هم از طرف مامانم! بعله ما یه همچین مامان مُدرنی داریم!
جینگیلیجاتم رو دوست دارم چون هر کدومشون کلی خاطره به همراه دارن. اینا حاصل سالها هستند. بعضی هاشون قدمتشون به بیش از ده سال میرسه، چون اصولاً من وسایلم رو خراب نمیکنم.
و البته در پس زمینه شاهد رو تختی، کف اتاق، قسمت اندکی از پتو و جعبه های خالی جینگیلیات هستید که قرار نبود در عکس باشند اما پیش میاد دیگه!
پانوشت: برای دیدن عکس در اندازه واقعی روی آن کلیلک کنید.
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
آخی
چقدر همشون قشنگن
بدلیجات منم همین طورن. خیلیاشون قدیمی هستن و البته پر از خاطره
خدا مامان خوبتو واست حفظ کنه :*
:)
ممنون عزیزم
:*
چه خوشگـــــــــــــــــل!!! منم از این جینگیلیها زیاد دارم خیلیاشون هدیه ی دوستامه و دیگران یا هدیه خودم به خودم!!!
جینگیلیای قشنگی داری خوب ازشون نگهشون دار که سالم به دست کوچولوت برسه..;)
امروز که داشتم ازشون عکس می گرفتم به همین نکته ناب فکر میکردم که دخترک چقدر خوشحال خواهد بود با این جینگیلیجات….
اشکال نگارشیه کامنتم رو اصلاح میکنم :
* خوب ازشون نگهداری کن……*
((( فکر کنم خیلی تابلو شد که چشم جینگیلیاتو گرفته بود!!!))) :l
سلام
جالب بود. کلی از این جینگیلاجات رو که مال بچگی بوده داده ام بیرون (البته آنهایی که خیلی بچه گانه بوده… مثلا با این مرواریدهای پلاستیکی و…)
کلا اهلش نیستم. از باب اینکه فقط لازم است برای مدتی این بدلیجات با بدنم تماس مستقیم داشته باشند، تمام آن قسمت پر از جوش می شود که بشدت می خارد و…
اولین بار که فهمیدم حساسیت دارم، مال زمانی است که خواهرم رفت مشهد وبرایم یک گردنبد اورد که دوطرفش عکس مکه و مدینه وداخلش یک قران کوچک بود.
از ذوقم همان شب انداختم گردنم و بعد از یکی چند روز، تمام پشت گردنم ریخت بیرون. اما بدترین خاطره تعلق می گیرد به وقتی گوشهایم را سوراخ کردم و گوشهایم چرک کرد و واقعا پوستم درامد و…
بگذریم. واقعا دختر کوچولویتان کلی با این جینگیلیجات عشق می کند.
موفق باشید
سلام
من حساسیت ندارم اما اساساً طلا رو ترجیح می دهم، برا همین به ندرت از اینا استفاده میکنم. مگر اینکه حس تنوع طلبی خاصی پیش بیاد….
زنده باشید
سلام
خوبی؟
خیلی قشنگ بودن :قلب
ما هم از این جینگیل مینگیلیا داشته بیدیم و خیلیم دوستشون میداریم :بغل
آب باریک الله تو هم مثل من اسباب و وسایلت رو خوب نگه میداری :D
سلام عزیزم
ممنون. خدا روشکر خوبم.
خب تو این بازی شرکت کن تا ببینیم جینگیلیهات رو.
یعنی میخوای بگی تو هم مث منی؟؟؟؟؟ :دی
سلام.
به به. چه خوشگلن جینگیل هات. تا باد چنین بادا.
بالاخره اسم انتخاب کردین؟
باید من خاله تینا باشما!!!
من بیچاره خواهر ندارم
مرحمت کنید اجازه بدید خاله ی بچه هاتون باشم :D
یه پست زده بودن “اندر احوالات اسم” برو اونو بخون. قصه انتخا اسمه. نرگس سادات.
منم خواهر ندارم. با افتخار خاله تینا رو به جمعمون می پذیریم :دی
آی کیو خودم هم نظر دادم توی اون پست :D
تو برو بخون!!! :D
واسه همین پرسیدم بالاخره اسمش چی شد :قلب
هههههههههههه :دی
شک داری؟ :P
قربان نرگس سادات بشم
نیامده کلی خاله پیدا کرده :D
نه مطمئنم :دی
خاله که خیلی خوبه. کثرالله امثالهم!!!
باید یه لیست از خاله هاش تهیه کنم وگرنه خودمم اشتباه میکنم.
خو رمزو اشتباه داده بودی اول:دی
منم ازین جینگیلات ندارم:دی
واقعا اشتباه دادم؟؟
حتما طلاهات زیاده آره؟؟ :دی
تو لیستت اسم منم بیار. یادت نره. :قلب
من از بین جینگیلیام اینو خیلی دوست میدارم
http://s4.picofile.com/file/7857820107/04_hoorann_persianblog.jpg
حتما
بنویسم خاله هوران؟؟ بچم ۱۰ سالش هم بشه این اسم سخت رو هضم نمى کنه :دی
دیدمش. خوچمله…
اره ۳۰۰۳ بود
طلا؟ نع سرویسه و دو تا النگو و ی دستبند
اونام سر سال مستاجری بشه مجبوریم بفروشیم:دی
ان شالله زندگیتون پر خیر و برکت باشه
اون گردنبنده که نگین آبی داره خیلی خوشگله. من اصلا اهل جینگیلیجات نیستم.!
قابل نداره. اونو حتى یه بار هم استفاده نکردم.
بابا جینگیلیجات!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوش بحالت من اصلا نگهداری از اقلام زینتی نیستم
زود خراب میشن
در حال حاضر فقط چند تیکه طلا دارم
بابا پولدار…. صاحب طلاااااااا…. :دی