زندگی شهری امواج منفی زیادی به ساکنینش منتقل می کنه. با همه رفاهی که داره اما خستگی و افسردگی رو بهمون تزریق می کنه. سبک زندگی شهری باعث میشه بیشتر مریض یا عصبانی بشیم و حتا شاید باعث بشه از خدا دور بشیم. زندگی در آلوده ترین شهر دنیا (اهواز) اصلا کتر ساده ای نیست. برای همین روز گذشته سعی کردیم زندگی روستایی رو تجربه کنیم. کلید رو از صاحبخانه تحویل گرفتیم. آنجا هیچ اتفاق خاصی نیوفتاد. اما عمیقا روحمان تازه شد. شب صدای جیرجیرک ها و سگ ها غوغا می کرد. صبح صدای خروس و گوسفندان می آمد. امکانات زندگی شهری رو نادیده نمی گیرم اما واقعا زندگی در خانه های محصورشده و کوچک، دلگیر است. برای همین خیلی وقتها دلم فقط یک نفس عمیق هوای پاک می خواهد. هرچند آنجا که رفتیم هم غبارگرفته بود. اما آسمان شبش، بلند و پرستاره و مهتابی بود.
ناهار روز جمعه رو هم بردیم در دل طبیعت خوردیم. همانجا نماز خواندیم و برگشتیم.
جای همه دوستان خالی
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
سلام
کاش می شد همه چیز را رها کنم وبرم یک روستا زندگی کنم… البته با یه اینترنت پر سرعت.
حداقل روحم آرامش داشت…
هی
“آرامش” چیزی که این روزها کم پیدا می شود….