وقتی غذا میخوریم، خانم کوچیک یه طوری نگاهمان میکند که غذا در گلویمان گیر می کند.
غذا را از بشقاب تا دهنمان دنبال می کند. وقتی قاشق را در دهان گذاشتیم، دهانش را تکان می دهد.
یعنی یه طوری نگاه میکند که جگر کافر هم آب می شود. چه رسد به ما که انقدر مهربانیم :|
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
بچه حلال زاده به دایی رضا میره! !
دایی رضا :|
سلام
دقیقا…
گیر می کند. هر چی هم بگویم خاله جان
اینو شما نمی تونی بخوری، به خرجش نمیره که نمیره… :)
سلام
اصلا غذا بهمون نمی چسبه. هی دعا میکنم که این روزها زودتر بگذره و بتونیم غذا بهش بدیم تا انقد شرم آور نگاهمون نکنه
با سلام و آرزوی سالی پر خیر و برکت
دختر کوچکم ، در ادامه این کار ها، با صداهایی شبیه آآآآآآآ اعلام می کند که عذای من را هم بدهید، سن او الان هفت ماه و یک هفته است .
غذایش فرنی، آبگوشت ، عدسی ، برنج، سوپ و …
سلام. ان شاالله سال هوب و خوشی پیش رو داشته باشید
چقدر بانمک اند، این بچه ها…