تو خیابون قدم میزدیم. گفتم از اینا بخریم. و نشد که بخریم.
وعده به فردا دهی و میدانی، آنکه تو را دید به فردا نرسد!
پانوشت:
یه دونه انار، دو دونه انار، سیصد دونه مروارید..
ای خدا بازم خودت هوای مار و داشته باش…
تو خیابون قدم میزدیم. گفتم از اینا بخریم. و نشد که بخریم.
وعده به فردا دهی و میدانی، آنکه تو را دید به فردا نرسد!
پانوشت:
یه دونه انار، دو دونه انار، سیصد دونه مروارید..
ای خدا بازم خودت هوای مار و داشته باش…
یکی از ویژگیهای داستانها و فیلمهای فمنیستی این است که مردان را تخریب میکنند. اگرچه همه میدانیم که مردان و زنان خوب و بد دارند. هر چند اینگونه عنوان میشود که حقوق زنان در طول تاریخ بشریت نادیده گرفته شده (هر چند تا حدود زیادی درست است) اما مردان گمنام بسیاری بودهاند که اسیر زنان شدهاند و مورد ستم واقع شدهاند و حتی تاریخ از آنان یادی نکرده است. این قانون نانوشته که همه مردان بد و همه زنان مظلوماند اشتباه است. هیچ قانون کلی در این رابطه وجود ندارد.
تولد فمنیسیسم مصادف بود با آگاهی عدهای از زنان نسبت به حقوقشان. اما فمنیستهابه جای انکه از چاله در بیایند، در چاه افتاده اند. (برای اطلاعات بیشتر در ای باره تحقیق کنید، این مطلب بیش از این جای بحث درباره فمنیسیسم را ندارد!)
به نظر میرسد که موضوع حقوق زن و فمنیست برای اهالی صدا و سیما بسیار مهم شده است. و نقش دین و الهیون بسیار کمرنگ. در تمام مجموعه های تلویزیونی اسمی از دین و خدا نیست. انگار که فیلم در یک کشور لاییک ساخته شده. نماز که اصلاً وجود خارجی ندارد. خدا هم که دنیا را آفریده و رها کرده که ببیند مردم چگونه از یکدیگر انتقام میگیرند، اخرتی که نیست!!
«زمانه» باز هم با اعتماد زدایی نسبت به مردان و سست کردن بنیان خانوادهها وارد شد (مثل دیگر مجموعه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی). و با به نمایش کشیدن خودروهای آن چنانی ثروت را به نشانه برتری به رخ ملت کشید. (فقط تقوا نشانه برتری است) به مردم راههای ازدواجهای پنهانی را آموخت. چند همسری . ازدواجهای پیاپی را تبلیغ کرد. فرزندان را از والدین دور کرد. حس انتقامجویی را پررنگ کرد. ازدواج با پولدارترها را ترویج کرد. بر سر سنت کوبید. پدر و مادرها را کم تحمل و ظرفیت نشان داد که با شنیدن خبر ازدواج دختر و دامادش سکته کردند. درحالیکه والدین حلال مشکلات فرزندانند نه عامل خرابتر کردن اوضاع. سعی کرد لباسهای فاخر را به عرصه نمایش بکشد (که ناموفق بود). تاوان، قضاوت و بخشش را به دست خود افراد سپرد. پنهانکاری را حق افراد نشان داد و با همه این احوال مخاطبان زیادی را جذب کرد. نشان داد پولدارها تنها هستند و تنهایی چقدر خوب است. در کل این مجموعه یک خانواده آرام، خوب وجود نداشت. هر کسی مشکلاتی داشت. آنها که زندگیشان پر از محبت بود؛ خالی از پول بود (مادر ارغوان).
میدانم که این نقد کار به جایی نمیبرد و مجموعه های تلویزیونی بعدی بدتر از این هستند. ان شاالله اینطور نباشد. خداوند به اهالی رسانه ملی بصیرت عنایت بفرماید. آمیـــــــــــــــن…
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
خیلی حس غریبیه. یه راز داشته باشی. همه روز و شبها به رازت فکر کنی.
همسری هم میدونه و مث یه راز نگهش داشته. این یه راز بین ما دوتا. نمیخوایم هیچ وقت هم فاشش کنیم.
پانوشت:
ولی همش یاد ماه و پشتِ ابر و… می افتم
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
پارسال بود که اثاث کشیدیم. برای اطلاعات بیشتر به آرشیو آبان ۹۰ مراجعه کنید. چقدر سخت بود. قسمت اعظم سختی مربوط به جاگیر شدن و عادت کردن به خانه و محیط جدید بود. خیلی طول کشید. تا مدتها خواب خونه قبلی رو میدیدم اما الان که ۱۷ روز از آمدنم به خونه بخت میگذره، میبینم که خیلی راحت بهش عادت کردم انگار که از روز اول متعلق به همین جا بودم.
پانوشت:
هیچ جا خونه خود آدم نمیشه!
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
به این نتیجه رسیدم که من آدم دیرباوری هستم.
بعد از حدود سه ماه هنوز باور نکردم که دخترکی را خداوند در دامنم قرار داده. تعجب کردی؟ شاید تعجبت بیشتر شود اگر متوجه شوی که حدود دوسال است که من و آقاسید باهمیم و من هنوز باور نکردم که مزدوج شده ام.
انقدر در دوره تجرد غرق شده بودم ک مثل امروزی را در آیینه خیال نمی دیدم. آینده از آنچه در آیینه میبینیم به ما نزدیکتر است!
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…