روزی از روزها و در روزهای سخت امتحانات داشتم فرانسه می خوندم که به این جمله رسیدم:
Il va rester a Leyon un peu plus une samine
کنار این جمله، ترجمه ای را که استاد گفته بود را نوشته بودم:
«او در لیوان می ماند، کمی بیشتر از یک هفته.»
هر چی میخوندم نمی فهمیدم چی میگه.
هم اکنون توجه شما را به تفکرات اینجانب در آن لحظه جلب میکنم: نگاه، فرانسوی ها چه جمله هایی دارن. این چقدر مسخره است! اصلاً چرا اینطوری حرف می زنن.
کمی دقت کردم.(دقت کن: کمی!). نوشته بودم: او در لیون می ماند، کمی بیشتر از یک هفته. اینو میگم که شماها هم بدونید: لیون با لیوان فرق میکنه!
پانوشت:
لیون شهری در کشور فرانسه است که در تقریباً در تمام درسهای کتابمان اسمش آمده بود.
تو رویت نگاه نمی کنم اگه بهم خندیده باشی.
ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
ای خدا یکم بیشتر هوای رفیق شفیقمون رو داشته باش :دی
حالا امتحانا چطو شدن؟ خوب بودن؟
اسمشون رو نیار. تازه تموم شدن و غصه نمره هام، یکی یکی داره تازه میشه.
سلام
بابا فِرنچ! (نخونیش فِنچ) . . . شوخی کردم.
خوبی؟
خوب پیش میاد دیگه، عوضش هر بار لیون دیدی خنده ت میگره یاد اون روز میوفتی که …