همیشه روز آخر ماه رمضان دلگیره. از طرفی خوشحالیم که فردا عید فطر است, از طرفی دلگیریم که این بساط برچیده می شود. از طرفی نمی دانیم بخشیده شده ایم یا نه, از طرف دیگر ناراحتیم که بازهم جمعه ها گذشتند و ما امام زمانمان روندیدیم.
یکی از جالب ترین سخنرانی هایی که این اواخر شنیدم درباره این بود که: برای مثال در زمان امام صادق هم کسانی بودند که مثلا در قم زندگی می کردند، هرگز در طول زندگیشان امام زمانشان را ندیدند، اما وجوهات شرعی خود را از طریق منسوبان به حضرت پرداخت می کردند و سوالات شرعی خود را از عالمان شهر خود که مورد تایید امام بودند می پرسیدند و ….
فرق ما با آنها این است که آنها می دانستند که امامشان در مدینه زندگی می کند اما ما نمی دانیم که اماممان کجاست. همین…
و حالا در همین غروب دلگیر جمعه، آخرین غروب رمضان، دعا میکنیم که این ماه رمضان آخرین رمضان غیبت باشد و سال آینده در زمان ظهور ما با دلی روشن و خاطری مطمئن عید را تبریک بگوییم و جشن بگیریم.* اللهم عجل لولیک الفرج*
⇜ای خدا بازم خودت هوای ما رو داشته باش…
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام دوست جون
خوبی؟
اینقده همه وبلاگ نویسا رفتن تو این شبکه ها که وبلاگستان سوت و کور شده…
دختر گلت خوبه؟!
دلم برات تنگ شده بود، همین…
می بوسمت.
سلام کوثرم.
اصلا انگار یه ترفندی بود برای دل کندن از وبلاگستان….